هفته نامه نامه امیر: در مدتي که در هفته نامه ، نامه امير قلم مي زنم بارها به مقوله ها و معضلات سينما و نوع سليقه هاي مخاطبان پرداخته ام اما اين بار بحث فرق مي کند و باور کنيد که به اينجام رسيده، به کجام؟ به نزديکي دندونهام رسيده ، صنعت سينما با کبکبه و دبدبه زيادي در زمان ناصرالدين شاه وارد ايران شد و خيلي زود جايگاه خود را پيدا کرد تا جايي که حدود 100 سال تنها تفريح سالم مردم ديدن فيلم در سينماهاي رو باز و يا سينماهاي مدرن بوده است وقتي پاي صحبتهاي بزرگترها مي نشينيم همه در خاطرات خوب دوران کودکيشان سينما نقش بسزايي دارد.
پدرم بارها از سينما موسيوي اراک گفته است از تقسيم بندي طبقاتي در نرخ بليط براي جايگاه نشستن روي نيمکتهاي چوبي گرفته تا ديدن 10 باره فيلم ها و تعريف 100 باره آنها براي يکديگر، يادم هست يکي از بستگان از خاطرات کودکي و سينما که مي گفت: به اين مورد اشاره مي کرد که تمام پول توجيبيش خرج سينما رفتن مي شده و گاهي دستش را به چادر يا لباس خانمي مي گرفته و بعنوان بچه کوچک آن به داخل مي رفته تنها تصوري که نسل ما از سينماهاي 40 سال پيش دارند سالنهاي تاريک و هواي گرفته و صداي قيز قيز نيمکتها و سر و صدا و هياهوي جمعيت است اما تصور و انتظاري که از سينماهاي امروزه مي شود يک چيزي مثل اريکه ايرانيان و يا سينما آزاد ي تهران است ...
برخی از مطالب شماره جدید هفته نامه نامه امیر:
آثار ممنوعه بر سنگفرش خيابانهاقا آني و اميركبير
طرح هفته
حضرت آيت الله العظمی صانعي در جمع فرهنگيان استان:وظيفه معلمان آگاهي دادن به جامعه است
خبرهايي از محدوديتهاي نمايشگاه بين المللي كتاب تهران
در فضايي خوب و نرمال در هوايي مطبوع و صندلي هاي راحت و سر و صداي کم از تماشاي يک فيلم لذت برده شود.اما در شهر ما يعني اراک هر سال مي گوييم دريغ از پارسال در دهه 60 و 70 شهر اراک صاحب 4 سينما بود ( فرهنگ، عصر جديد 1،2 يا کابريک ،قصر طلائي يا استقلال و سينماي شهر صنعتي) و جالب اينکه تمامي اين سينماها خيلي خوب و پر رونق کار مي کردند و به حدي که صف بليط فروشي آنها گاهي دورتا دور باغ ملي را مي گرفت.يک زماني ما بچه هاي اراک به داشتن سينمايي مانند سينما قصر طلائي که يکي از بزرگترين سينماهاي غرب کشور بود افتخار مي کرديم و چه فيلمهايي خوبي در آن مي ديديم تا اينکه کم کم فيلمهايش همزمان با کلوب شد و گاهي يک فيلم را 8 ماه روي پرده نگه مي داشت و کم کم جاي خواب الافها و معتادهاي شهر شد تا اينکه الان چند سالي ست که کلا تعطيل شده است و من واقعا از اين طريق از مسئولين محترم اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامي اراک دليل تعطيلي اين سينما را جويا هستم و خواهش مي کنم به هر طريقي که ممکن است براي من و امثال من علت تعطيلي را توضيح دهند.
يکي از دلايل کم رونق شدن سينماها را آمدن سي دي ها و دي وي دي هاي خانگي مي دانند ولي من به شخصه اين توجيه را پذيرا نيستم آن هم به اين دليل که عاشقان فيلم و سينما دوست دارند فيلم را به روز و در امکانات و ابعاد سينما ببينند و اگر توجيه آنها درست است. چرا در شهرهاي ديگر با چنين رکود وحشتناکي روبرو نيستيم؟
سينما فرهنگ که سالن بالکنش (طبقه دوم) سالهاست که تعطيل است و صندلي هايش هم که تعريفي ندارد سينما عصر جديد که داراي يک سالن بزرگ دو طبقه و يک سالن کوچک هست کلا فقط با سالن کوچک و بالکن سالن اصلي کار مي کند و دليل تعطيلي سالن بزرگ و اصلي آن مشخص نيست.ديدن يک فيلم در سالن يا اتاق کوچک سينما عصر جديد يک فاجعه است. بارها در اين سالن فيلم ديده ام چون فيلم هاي خوب و هنري در اين سالن اکران مي شوند و هر بار با سوژه هاي جديدي برخورد کرده ام. يک بار که در زمستان يک بخاري جلوي پرده بود که لوله هم نداشت و يک کتري روي آن مي جوشيد و بخار کتري و منواکسيد کربن با بوي ساندويچ در سالن پيچيده بود و کتري اجازه ديدن فيلم را نمي داد و هر از گاهي يک نفر روي آن خم مي شد که بدون غلو فکر مي کنم بُخور مي داد .
همين الان هم آن بخاري جلوي پرده آن سالن کوچک وجود دارد و ستوني که جلوي عده اي از تماشاچيان را مي گيرد و يک راه خروجي و و ورودي يک متري براي رفت و آمد همه بدون داشتن راه خروج اضطراري و سيستم تهويه نا مطبوع که در انتهاي فيلم تماشاچي احساس خفگي خاصي دارد و همچنين عدم هماهنگي در نشستن تماشاچيان، فيلم "هيچ" را چند روز پيش در اين سالن ديدم فاصله رديف اول تا پرده که فيلم را تار پخش مي کرد خيلي کم بود.طوري که گردن همه رديفهاي جلو درد گرفته بود و جالبتر از همه وقتي 3 صندلي براي 3 خانم کم آمد يک نيمکت جلوي پرده گذاشتن و آنها روي آن نشستن و جلوي پرده گرفته شده بود.اگر مي شد آن را براي دوربين 90 مي فرستادم.
صداي گريه بچه ها هم که بماند.سيستم بليط فروشي مثلا الکترونيکي و کامپيوتري شده بود و براي صدور يک بليط حداقل 3 دقيقه وقت صرف مي شد حالا اين زمان را در مقياس کلي محاسبه کنيد و طبق معمول هميشه فيلم هم سر زمان مقرر پخش نشد و با تاخير بود و الحمدالله فرهنگ پخش و ديدن تيتراژ هم که در انتهاي فيلم وجود ندارد و با گفتن آخرين ديالوگ آپارات خاموش مي شود. واقعا اوضاع کنوني سينماهاي اين شهر از زمان 40 سال پيش هم بدتر شده است.
باور کنيد اگر امکانات سينماها خوب باشد مردم با کمال ميل به سينماها مي آيند و تفريحات سالمتر رونق مي گيرد. ولي با اين شرايط همه ترجيح مي دهند در خانه خود راحت با گذاشتن يک سي دي کپي شده فيلم ببينند و اينگونه صنعت و هنر سينما و سينما داري به زمين مي خورد. راستي يک سئوال مهم کسي از نمايندگان شهر خبر دارد؟ چون اکثرا فقط موقع انتخابات و جمع کردن آرا در سطح سهر ديده مي شوند اميدوارم مشکلات سينماهاي اين شهر به گوششان برسد و به اين نتيجه برسند که سينما و هنر و سرگرمي سالم اگر از تهيه کود روستايي و شرکت در فراکسيونها و کميسيونهاي مجلس پر اهميت تر نباشد کم اهميت تر نيست.
نمايندگان هميشه در شعارهايشان جوانان را مخاطب قرار مي دهند ولي هيچ يک نمي دانند روز جوان چه روزي ست و حتي سالي يک روز هم براي جوانان اين شهر در يک همايش دسته جمعي وقت نمي گذارند. اي کاش از اين طريق صداي ما و اوضاع وخيم سينماهاي اين شهر به گوششان برسد و اميدوارم مساعدتهايي به سينمادارن اراکي برسد و روزي باز شاهد اکران فيلم در سينما استقلال (قصر طلائي) باشيم.
به اميد روزي که بر تعداد سينماها و فرهنگسراها بيافزايم نه بر تعداد خانه هاي بهبودي و ترک اعتياد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر