هفته نامه «نامه امیر» - سرويس فرهنگي (مريم رود باراني): بسياري از ما بهجت صدر؛ نابغه نوانديش شهرمان را نمي شناسيم و انصافا"متوليان فرهنگ استان هم لزومي به معرفي اين نقاش نوگرا نمي ديدند!در شهر بهجت صدر يک ميدان، يک خيابان، يک کوچه حتي، به نام بهجت صدر نيست!
"برج شيشه" تلنگري بود که به دنبال بهجت صدر بگردم و جمله هايش مدام مرا به اين شهر نزديکتر کرد: اراک را مي توان ته تغاري شهرهاي ايران دانست، آخرين و خردسالترين فرزند.
اما شگفتا که هماره اولين هاي جهان جديد، از اين آخرين (بخوانيد شهر اراک) سر برآورده اند: اولين روان شناس جديد، اولين گردآورنده دستور زبان جديد، اولين زمين شناس جديد... و حالا اولين نقاش نوگراي ايراني، بهجت صدر، مادر نقش و رنگ، بانوي تصوير. بانويي که به تصوير پيوست...
... جاي تاسف است که بسياري از ما نمي دانيم نخستين نقاش زن ايراني که نقاشي آبستره، کولاژ، چينه چيني و اصولا نوآوري را در نقاشي برگزيد نقاشي اراکي بود! بهجت صدر، نقاش نوگراي ايران ،در سال 1303 در اراک به دنيا آمد. پدرش محمد صدر محلاتي و مادرش قمر اميني صدر از خانوادههاي سرشناس اراک بودند. پدرش را زود از دست داد و مادرش قمر اميني سرپرستي او را بر عهده گرفت و نقش عمده اي در سرنوشت آينده دخترش ايفا نمود.
بهجت صدر پس از پايان دوره دبيرستان، وارد دانشسراي مقدماتي شد و سپس در هنرهاي زيباي دانشگاه تهران ادامه تحصيل داد. دانشکده را با رتبه ممتاز به پايان برد و بورس تحصيلي پاريس به او اختصاص يافت، بهجت راهي ايتاليا گرديد . در مدت 4 سال تحصيل خود در ايتاليا، نمايشگاه هايي نيز برگزار نمود.
در سال 1335 برنده جايزه سيمين همترازي شهر سنويتو شد و در سال 1336 نخستين نمايشگاه انفرادي او در نگارخانه "پينچو" در رم برگزار شد.
پس از آن به ايران بازگشت و عنوان دانشيار به تدريس پرداخت و اين کار را به مدت 20 سال ادامه داد. او مدير گروه هنر بود و پس از 35 سال خدمت بازنشسته شد. صدر جالب است بدانيد که اواستاد نقاشي فروغ فرخزاد هم بود.
ازدواج او با يکي از بستگانش به نام "ابوالحسن صدر" چندان دوامي نداشت. سال ها بعد با استاد موسيقي ايران "مرتضي حنانه" ازدواج کرد و صاحب دختري شد. در سال1341 نيز در سومين دوسالانه تهران، جايزه نخست را ميگيرد و نگارههايش به دوسالانه سي و يکم ونيز، فرستاده ميشود.
در سال هاي پاياني دهه شصت بيماري سرطان سينه را در او نشان يابي ميکنند. بهجت صدر بايد به عنوان يک نقاش انقلابي شناخته شود . زيرا از ابتداي شروع کار خود تا کنون به تنهايي مبارزه کرده است. وي هنرمندي است که سالها در برابر دهن کجي هاي مردم نسبت به آثارش ايستادگي کرده و به تنهايي به کار خود ادامه داده تا امروز پس از سالها تاخير قدر و ارزش آثارش آشکار شود.
بهجت هشيارانه در پردههاي تازهاش رنگهاي سرد و مات را با بازي سايه روشن ها به هماهنگي و با مواد گوناگوني همچون چوب، فلز، رنگ روغن و اکرليک و ديگر ماتهها به کار ميبرد. کارهاي آبستره وي يادآور پرديسها و باغهاي پارسي ست. بهجت صدر در آثارش يک نکته اساسي را مطرح مي کند . وي نشان مي دهد که هنر از ابتدا با بازي زاده شده است . شعر بازي با کلمه است . اگر مدادي به دست کودکي دهيد به شکل غريزي با آن خط مي کشد که اين امر نشان دهنده شور آفرينندگي در انسان است .
با مطالعه آثار بهجت صدر نيز مشخص است که وي هيچگاه از قبل تصميمي براي نقاشي خود نداشته است و هميشه با ديدن يک رنگ و يا چيزي ديگر نوعي شور آفرينندگي در وي قليان کرده و وي را وادار به نقاشي مي کند . در برخي از تابلو هاي اين هنرمند نيز يک ريتم تکرار شونده همانند کاشي هاي قديمي وجود دارد . گاهي نيز اين ريتم خلاصه مي شود و تبديل به جزئي از کل اثر مي شود مثل تابش نور چراغ درميان خيابان . به اين ترتيب يک حرکت بزرگ و عظيم دروني در آثار بهجت صدر شکل مي گيرد که اصل گويش تابلوهاي وي را بوجود مي آورد . در واقع بهجت صدر با آثارش مي خواهد به جامعه ايستاي ايراني بگويد ، ايستادن و درجا زدن فايده اي ندارد .
صدر در مورد تکنيک کارش گفته: "کنتراست ها را دوست داشتم، خيلي زود قلم مو را کنار گذاشتم و کاردک را به دست گرفتم. دوست داشتم به جاي رنگ گذاشتن، با کاردک رنگ را از روي بوم بردارم. قلم مو اصلاً راضي ام نمي کرد..." آثار بهجت صدر دوره هاي متفاوتي دارند. يکي از زيباترين دوره هاي کاري او آثار"کلاژ" او است. عکس هايي را که خودش گرفته بود با نقاشي هايش تلفيق مي کرد که نتيجه يي بس زيبا و جذاب به دست مي داد.
زندگي هنري بهجت صدر، پشتکار داشتن او، فعال بودنش، دانش هنري و وسعت ديد او، رهايي و آزادگي اش، مي تواند نمونه و الگويي باشد براي هنرمندان جوان شهرمان. يادش هميشه عزيز است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر