۱۳۸۹ شهریور ۲۴, چهارشنبه

سوسن پرور: اراک براي من يعني «عشق»

گفتگوی اختصاصی هفته نامه «نامه امیر» با سوسن پرور؛ هنرمند اراکی

سوسن پرور سالها‌ در تئاتر اراک به عنوان نويسنده،کارگردان و بازيگر فعاليت کرد. سوسن پرور متولد اسفند 1354 و عضو گروه نمايش « ستاك» است و تاكنون نمايشنامه‌هايي چون« توالت» که در جشنواره فجر براي کارگرداني اش تقدير شد و «شوک»و بسياري آثار ديگر را كارگرداني كرده است. وي بازي در فيلم زندان زنان را نيز در پرونده هنري خود دارد. پرور با بازي در سريال« بزنگاه» به شهرت خاصي رسيد. گويا بازي در كارهاي طنز را بيش از هر ژانر ديگري دوست دارد.او در برنامه بيست كه روزهاي جمعه پخش مي‌شد، عهده‌دار نقش‌هاي پيرزن اراكي و دختر خانواده بود ...


برخی مطالب شماره جدید نامه امیر

... پرور بعد از اراک به تهران ‌آمد و در فيلم زندان زنان بازي کرد، او در اينباره مي گويد: يک روز يکي از دوستانم گفت خانمي به نام حکمت هست که داره فيلمي با نام « زندان زنان» مي‌سازه و شخصيتي اين‌جوري مي‌خواد و ضمناً اراکي هم هستند. بعد رفتم اونجا و پذيرفته شدم. سوسن پرور بارها در وبلاگش از دلتنگي براي تئاتر اراک نوشته است و به گفته خودش هنوز خاطرات آن روزها رهايش نمي کند و همين بهانه اي شد که اين گفتگو شکل بگيرد.

آنچه سوسن پرور را متمايز مي کند صميميت نهفته در کلامش و استعداد بي نهايتش در خلق آثار طنز اجتماعي است. مي گويد تئاتر اراک پاتوق ندارد و صميميتي که در آن موج مي زد از بين رفته است.

* خانم پرور چه شد که تصميم گرفتيد هنرمند تئاتر شويد و چه چيز در تئاتر شما را به خود جذب کرد؟

نمي دونم . دنبال يه راهي بودم كه بتونم حرف بزنم . بچه تر كه بودم به نوشتن و نويسندگي فكر مي كردم اون موقع ها اصلا به تئاتر فكر نمي كردم انگار يه جورايي كشيده شدم به اين وادي كه خودم هم نفهميدم چي شده يك هو چشم باز كردم ديدم ترم يك دانشگام !

* هميشه در نوشته هايت از دلتنگي براي اراک گفته اي. اراک براي تو يادآور چه خاطراتي است؟ تئاتر اراک چه چيزهايي را در ذهنت زنده مي کند؟

 اراك .... اراك براي من يعني عشق . وقتي دانشجو بودم مي گفتم فقط تو فضاي دانشجويي مي شه عاشقانه كار كرد . ولي من تمام روزهايي كه با گروهم كار كردم با عشق بود . مي دونيد ما همه دلمون براي تئاتر شهرمون مي تپيد . يادمه وقتي تصميم گرفتيم اولين دوره جشنواره نمايشنامه خواني ديالوگ را برگزار كنيم همه بچه هاي انجمن فقط با عشق كار مي كرديم كسي از پول حرف نمي زد . من تمام توالت هاي انجمن را با دل و جون شستم . ياد ابوالفضل حاجعلي خاني بخير  ياد مجيد رحمتي  اكبر حسني الهام جعفري سميه شوقي رضا ميرزايي و خداداد خدام . علي مدني اون روزا فكر كنم تهران بود ولي توي اون جشنواره شركت كرد و اجراي فوق العاده اي هم داشت . بگذريم ... اون روزا همش خاطره است .

* چه شد که با تئاتر اراک وداع کردي؟آياسوسن پرور با تئاتر اراک قهر کرد؟

آره شايد اسمش قهر بود . سال 83 من نمايش اشتبا ه گرد تنها را كار مي كردم براي جشنواره استاني . توي بازبيني كارم رد شد . چرا دروغ ناراحت شدم . فكرم اين بود كه بايد بهم اعتماد مي كردن . رد شدن من يك طرف و عكس العمل اطرافيان يك طرف . وقتي ارشاد رفتم - يادش بخير رضا ميرزايي اون روزا تو ارشاد بود - نامه اي به من داده شد از طرف هيئت بازبين با امضاي سيروس كهوري نژاد مبني بر اين كه كارم خيلي ضعيف بوده و بهتره من كه هنوز تفاوت آنتاگونيسم و پروتوگونيسم را نمي دونم ، كارگرداني نكنم و به تحصيلات آكادميكم بپردازم .

من هم همين كار را كردم و ديگه در اراك كارگرداني نكردم و اون موقع ترم دوم فوق ليسانسم بودم اومدم تهران و تحصيلات آكادميكم را تمام كردم . به همين سادگي من رفتم و هيچ وقت كسي نگفت چرا رفتي بگذريم كه خيلي ها هم خوشحال شدن .

* دليل عقب گرد و رکود تئاتر اراک را چه مي داني؟

چون اراك نبودم نمي تونم نظري بدم ولي زماني كه بودم اراك هم تئاتر خوبي داشت هم تئاتري هاي خوبي داشت كه البته حضور انجمن نمايش هم خيلي موثر بود .

* چرا در شهر اراک کلاس آموزش بازيگري و يا WORKSHOP در انجمن نمايش برگزار نمي کني؟

هيچ وقت ازم نخواستن . البته اين اواخر تماس گرفت از يك آموزشگاه براي تدريس با من تماس گرفتن اگه اشتباه نكنم كه من فرصت نداشتم واقعا .

* دليل روزهاي طلايي تئاتر اراک را در چه مي داني؟مسئولين موفق يا بچه هاي باانگيزه؟

سوالت يك كمي سخته . من هميشه مي گم مسئولين و تئاتر عمود بر هم هستند يعني يه جورايي هميشه با هم درگيرن . اين وسط انجمن نمايش يك كمي پر رنگ شد و همه به خداداد كه اون روزا رئيس انجمن بود  اعتماد كردن و رفتن به سمت انجمن . انجمن شد يك پاتوق براي تئاتري ها . اين ديدن هاي زياد با خودش صميميت آورد هم دلي آورد . به نظرم حضور انجمن نمايش ايجاد انگيزه كرد براي بچه ها همه كار مي كرديم و همونجا هم اجرا مي كرديم راجع به كار هم حرف مي زديم . جلسات نمايشنامه خواني داشتيم . كلاس بازيگري داشتيم . بحث مي كرديم كتاب مي خونديم و تمام اينها به سواد كاري ما كمك مي كرد و همين ها باعث مي شد تئاتر خوبي داشته باشيم .

* بهترين کار تئاتري خودت را چه مي داني؟

بهترين كارم به نظر خودم نمايش شوك است . به خاطر طراحي خوبي كه داره و حرفي كه مي زنه به نظرم يك نمايش اجتماعي خوبه . ولي من نمايش توالتم را هم خيلي دوست دارم و براي اون كار احترام خاصي قائلم .

* اگر به عقب برگردي چه مي کني؟ با يک عالمه پول چه به ذهنت مي رسد؟!!

اگر منظورت از عقب يعني برگردم به اراك دوباره خوب كار خاصي نمي كنم . فكر كنم همون مسير گذشته رو تكرار كنم . ولي اگر پول زيادي داشتم دوست داشتم يك تئاتر خصوصي داشته باشم . يادمه هميشه با بچه ها در مورد اين رويا حرف مي زديم كه يك سالن تئاتر داشته باشيم و همه با هم اونجا زندگي كنيم و همه زندگي فقط تئاتر باشه ...

* شهرت چه تاثيري برزندگي ات گذاشت؟اصولا شهرت چيز خوبي است؟

من آدم مشهوري نشدم هنوز . ولي از زماني كه وارد كار تصوير شدم يك كمي زندگيم فرق كرده . از خيلي از نظرها همه چيز بهتر شده ولي خوب هميشه يك سختي هايي هم هست ديگه . ولي در كل از شرايطم راضي هستم . و اما در مورد شهرت !!! نمي دونم چي بگم اگه بگم بده همه ميگن گربه دستش به گوشت نمي رسه مي گه بو مي ده اگه بگم خوبه همه ميگن اه اه ببين چه عقده شهرت داره با اون دماغش ( خنده )

* در مورد بزنگاه و نحوه آشناييت با رضا عطاران و خاطرات آن سريال بگو؟

با آقاي عطاران و همسرش خانم فرامرزي از طريق فرزانه ارسطو  كه از دوستانم بود آشنا شدم . هيچ وقت فكر نمي كردم بتونم براي عطاران بازي كنم ولي اين اتفاق افتاد . سريال بزنگاه همش براي من خاطره هاي خوب داره اون كار فضاي خيلي خوبي داشت كه تو هيچ كاري ديكه اين فضا رو تجربه نكردم .

* كار تئاتر با تصوير چقدر متفاوت است؟ موقع بازي در يک نمايش تمرينات بدن و بيان چقدر به کمکت مي آيند؟و چرا در تصوير مي گويند نبايد تئاتري بازي کرد؟

تئاتر زنده است و تو حق نداري اشتباه كني ولي تو كار تصوير به اندازه موهاي سرت مي توني اشتباه كني . اين مهم ترين تفاوتشه براي يك بازيگر . البته دو تا مديوم مختلف است كه نمي شه با هم مقايسشون كرد . مثلا وقتي ما داريم از پنجره طبقه پنجم با يك نفر تو كوچه حرف مي زنيم نمي تونيم با همون شدت با آدمي كه بغل دستمون نشسته صحبت كنيم . اوني كه تو كوچه است تئاتره اوني كه بغل دستمون نشسته تصويره ( خنده )

* آيا سوسن پرور به تئاتر اراک بر مي گردد؟

فردا رو كسي نديده . دوست دارم تو فرهنگسراي آينه اجرا داشته باشم . خدا را چه ديدي شايد نمرديم و دوباره تو اراك كار كردم .

 * «يار مهربان» آخرين کاري بود كه انجام دادي؟

نه بعد از اون كار سر يك كار سينمايي رفتم به كارگرداني آقاي محمد درمنش . و الان هم مشغول پيگيري اجراي عموم نمايشم هستم و 25 مهر مي رم سر يك كار ديگه فقط مي تونم بگم كار كودك است و لوكيشن هم شهر كرمان .

هیچ نظری موجود نیست: