۱۳۸۹ آبان ۱, شنبه

سرنوشت جوانی که از وقوع یکی از تلخ‌ ترین حوادث تاریخ اراک جلوگیری کرد



ایسنا - لیلا بنیادی: چندی پیش حادثه‌ای را تجربه کردیم که می‌توانست به یکی از تلخ‌ترین حوادث در تاریخ شهر اراک و دردناک‌ترین خاطرات در ذهن مردم تبدیل شود و با رخ دادن آن، تعداد کثیری از خانواده‌ها داغدار و تعداد بیشتری گرفتار درد دارو و درمان و بیمارستان شوند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) – منطقه مرکزی، آتش گرفتن یک گالن 20 لیتری بنزین در پمپ بنزین خیابان ادبجو که توسط یک راننده بی‌توجه صورت گرفت و پرتاب آن به داخل محوطه این مرکز سوخت‌رسانی که اتفاقا در یکی از مناطق مسکونی و پر تردد شهر واقع شده، اتفاق وحشتناک و به غایت خطرناکی بود که در صورت منفجر شدن این گالن بنزین و به دنبال آن انفجار ده‌ها هزار لیتر بنزین موجود در مخزن پمپ می‌توانست حادثه دل‌خراشی برای کسانی که داخل اتومبیل‌های خود در محوطه کوچک و غیراستاندارد پمپ بنزین گیر افتاده بودند و همچنین ساکنان خانه‌هایی که در مجاورت این محوطه قرار داشتند در پی داشته باشد اما، خوشبختانه با اقدام فداکارانه یک جوان رهگذر این حادثه وحشتناک در حد یک آتش سوزی عادی رخ داد و خطر برطرف شد.
جوان فداکار و از جان گذشته، رهگذری که با مشاهده این وضعیت و با علم به این مسئله که گالن بنزین نقش بمب مایع را در محوطه پمپ بازی می‌کند، بدون داشتن هیچ‌گونه وسیله حفاظتی، گالن در حال سوختن و در آستانه انفجار بنزین را از محوطه به سمت خیابان پرتاب کرده و از به وقوع پیوستن فاجعه‌ای بزرگ و دلخراش در این منطقه مسکونی جلوگیری کرد اما، متاسفانه نه تنها در هیچ‌یک از گزارش‌های ذکر شده از این حادثه نامی از این جوان برده نشد بلکه، پس از حادثه نیز کسی سراغی از وی نگرفت. « از جوانی که فداکاری‌اش از جنس از جان‌گذشتگی ریزعلی خواجوی دهقان فداکاری است که همه ما داستان فداکاری او را در یک شب سرد زمستان در کتاب‌های درسی خود خوانده‌ایم و یا حسین فهمیده که حکایت فداکاری او را نیز بارها و بارها به چشم خوانده و به گوش شنیده‌ایم» اما به نظر می‌رسد ما و مسوولین ما شاید از امتحان قدرشناسی که درباره آن نیز داستان‌های زیادی خوانده و شنیده‌ایم سربلند بیرون نیامده‌ایم.

به گزارش ایسنا، متن گزارش روابط عمومي سازمان آتش‌نشاني و خدمات ايمني شهرداري اراك ازینقرار است که در ساعات ابتدايي روز چهارشنبه (17/6/89) پمپ بنزين خيابان ادبجو طعمه حريق شد.

براساس این گزارش حریق قابل توجه مذکور در ساعت 1:20 نيمه شب اطفاء گرديد. این گزارش حاکی است: «سرعت عمل آتش‌نشانان باعث شد حريق به مخازن بنزين و ديگر پمپ‌ها سرايت نکند و از بروز حادثه‌اي جدي جلوگيري کند.»

این متن گزارش روابط عمومی سازمان آتش‌نشانی و خدمات ايمني شهرداری اراک در خصوص آتش‌سوزی پمپ بنزین خیابان ادبجو است ولی آنچه در این میان شایان توجه است جای خالی روایت جوان فداکاری است که با به خطر انداختن جان خود گالن بیست لیتری بنزین را که توسط راننده پراید از داخل ماشین به محوطه پمپ بنزین پرتاب شده بود به بیرون از محوطه انداخت و با این اقدام خود مانع از انفجار ده‌ها لیتر بنزین موجود در مخزن این پمپ بنزین و مجروح شدن و مرگ بسیار از افرادی شد که در اتومبیل‌های خود در صف دریافت بنزین گیر افتاده بودند و یا ساکنین منازلی که در همسایگی این پمپ بنزین به خواب رفته بودند.

«امید محمدی» کارگر ساده آرماتوربندی که در این ساعت از کار شبانه به منزل بازمی‌گشت با مشاهده واقعه مذکور و با علم به این موضوع که دور نکردن این بمب مایع از محوطه پمپ بنزین علاوه بر ایجاد خسارات مالی فاجعه انسانی وحشتناکی را ایجاد می‌کند، به سمت محل حادثه رفته و گالن بنزین آتش گرفته را با ضربه پا به خارج از محوطه پرتاب می‌کند و بر اساس نظر کارشناسان مانع از بوقوع پیوستن فاجعه دیگری از جنس آتش‌سوزی کارخانه تولید مواد شیمیایی در بازنه شده و خود نیز در این حادثه دچار سوختگی شدید در ناحیه پاها می‌شود.

امروز که پس از گذشت بیش از یکماه از زمان حادثه به منزل امید محمدی رفتیم، در کمال تاسف و ناباوری متوجه شدیم که یک پای کاملا سوخته، 2 فرزند بیمار از آلودگی ناشی از سوختگی طولانی مدت و زخم باز پای پدر، نزدیک به 2 میلیون تومان بدهی و در نهایت سرزنش خانواده و اطرافیان، محصول رفتار فداکارانه این جوان در حادثه آتش‌سوزی پمپ بنزین بوده است.

این جوان فداکار بعد از گذشت نزدیک به یک‌ماه از حادثه در حالی که هنوز به شدت از درد و سوزش زخم حاصل از سوختگی روی پای چپ خود رنج می‌برد، با تاکید براینکه این اقدام را تنها برای کمک و بدون هیچ چشم‌داشتی انجام داده است، در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا از بی‌مهری و بی‌توجهی مسوولین استان، صاحب پمپ بنزین و راننده پراید نسبت به انسانی گفت که به شهادت کارشناسان با به خطر انداختن جان خود از جان و مال بسیاری از افراد محافظت کرده است.

وی که تا چند روز بعد از وقوع حادثه به عنوان یک کارگر ساده از موهبت بیمه برخوردار نبوده است، گفت: پس از حادثه با توجه به سوختگی شدید هر دو پا به بیمارستان ولی‌عصر(عج) منتقل شدم ولی با توجه به بالا بودن هزینه سنگین بیمارستان و عدم توانایی پرداخت این هزینه، پس از دو روز با رضایت شخصی از بیمارستان خارج شده و درمان را در منزل ادامه دادم.

محمدی در ادامه گفت‌و‌گوی خود با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) – منطقه مرکزی، افزود: برای تامین هزینه بالای درمان مجبور شدم با صرف هزینه‌ای بالغ بر 300 هزار تومان نسبت به گرفتن دفترچه بیمه خدمات درمانی اقدام کنم اما، متاسفانه این اقدام نیز کمک چندانی در رابطه با کاهش هزینه‌ها به من نکرد چرا که خرید داروهای تجویز شده توسط پزشک همچون پماد فیبرولن، آمپول‌های ترامادول و آنتی‌بیوتیک و دیگر داروهای مورد استفاده با توجه به وسعت آسیب ایجاد شده متضمن صرف هزینه بسیاری است و طی این مدت مجبور بودم هر هفته دو روز به پزشک مراجعه کرده و در هر بار مراجعه، 60 هزار تومان هزینه کنم که صرف این مبلغ در کنار دیگر هزینه‌ها اعم از خرج زندگی و کرایه خانه طی این یک ماه نزدیک به 2 میلیون تومان بدهی را برای من به ارمغان آورده است.

وی که در یک خانه کوچک استیجاری زندگی می‌کند و در حال حاضر توان پرداخت کرایه خانه ندارد، با اشاره به نتیجه دادگاه مربوط به این حادثه از مقصر شناخته شدن راننده پراید خبر داد و گفت: متاسفانه دادگاه مذکور هیچ‌گونه حقی برای من قایل نشد و راننده پراید و مالک پمپ بنزین نیز هیچ‌گونه مسوولیتی را در قبال مشکلات من قبول نکردند.

محمدی با بیان این مطلب که پزشکی قانونی نیز ارایه نظر و رأی کارشناسی خود را منوط به اعلام درصد سوختگی توسط بیمارستان کرده است گفت: از آنجا که من بابت دو روز بستری شدن در بخش سوختگی به بیمارستان ولی‌عصر(عج) مقروض هستم، لذا این واحد درمانی نیز اعلام نظر خود را منوط به پرداخت هزینه بیمارستان کرده و در نتیجه، مراجعه به پزشکی قانونی نیز جز تلف کردن وقت و آزردگی خاطر برای پدر پیر من که بار زندگی مرا نیز در این یکماه بر دوش کشیده حاصلی نداشته است.

وی که به دلیل عدم برخورداری از مراقبت‌های پزشکی لازم در این مدت قدرت حرکت دادن زانوی چپ را بواسطه خشک شدن پوست و مفصل زانو از دست داده است گفت: براساس تشخیص پزشک متخصص دکتر کریمیان، نیازمند جراحی زانو و جراحی زخم پشت پا هستم چراکه این قسمت از عضو آسیب‌دیده قدرت ترمیم و پوست‌گذاری را از دست داده است و این درحالی است هزینه اعمال جراحی مذکور با وجود دفترچه بیمه خدمات درمانی نزدیک به 6 میلیون تومان برای من هزینه در پی خواهد داشت.‌

محمدی که حتی توانایی پرداخت جلسه‌ای 5 هزار تومان بابت شست‌وشوی جراحات وارده توسط متخصص را نداشته و این بخش مهم از مراقبت‌های درمانی را توسط افراد ناشی در منزل انجام داده است و همچنان درد جانکاه شبانه را با تزریق آمپول‌های مسکن تحمل می‌کند، با روحی آزرده و روانی خسته از سرزنش‌های اطرافیان یاد کرده و گفت: فشار زیادی که در این مدت به خانواده و فامیل وارد شده از طرفی، و بی‌توجهی مسوولین و کسانی که در رابطه مستقیم با این حادثه قرار دارند از طرف دیگر، زبان طعن و سرزنش خانواده، فامیل و دوستان را به روی من باز کرده و مدام این جمله آزار دهنده شنیده می‌شود که تو چرا خود را در این معرکه وارد کرده و چنین گرفتاری بزرگی را به جان خریدی؟

به گزارش ایسنا، نکته مهم دیگری که در این گزارش قابل توجه بوده و به وضوح نمایان است موقعیت غیراستاندارد پمپ بنزین مذکور و عدم برخورداری آن از فضا و حریم مناسب و ایمن است.

در نگاهی به اطراف این جایگاه سوخت‌رسانی که در یکی از نقاط پرتردد شهر قرار دارد متوجه خانه‌های مسکونی و واحدهای کسب و کاری می‌شویم که بدون کوچکترین فاصله از این واحد تامین سوخت قرار داشته و به دلیل عدم رعایت حریم لازم امنیتی در این جایگاه در صورت بروز هرگونه آتش‌سوزی در محدوده پمپ بنزین، فرار از حادثه برای مراجعه‌کنندگان به سختی امکان‌پذیر بوده و ساکنین، عابرین و رانندگان اتومبیل متحمل خسارات جانی و مالی بسیاری خواهند شد که در پی بی‌توجهی‌های مسئولین در خصوص صدور مجوز برای فعالیت اینگونه مراکز سوخت‌رسانی که در سطح شهر اراک به همین یک واحد نیز خلاصه نمی‌شوند رخ می‌دهد و اتفاقا در این‌جاست که عمق فداکاری این جوان بیشتر نمایان شده و ما بیشتر از قبل نسبت به بی‌توجهی مردم و مسوولین شهر اراک در قبال این فداکاری آگاه می‌شویم.

با شنیدن شرح ماجرا و روایت گرفتاری این جوان که به دنبال اقدامی خداپسندانه رخ داده است سوالاتی همچون این سوال در ذهن آدمی تداعی می‌شود که آیا به واقع پاسخ انسان‌های مسوولی که با به خطر انداختن جان خود مانع از به خطر افتادن جان و مال دیگران می‌شوند این‌همه بی‌مهری و بی‌توجهی است؟

و آيا این فداکاری کم از فداکاری پترس پسر فداکاری دارد که همه مسوولین ما داستان او را در کتاب‌های درسی خود خوانده‌اند و این بی‌توجهی‌ها باید به جایی برسد که آنان به این باور برسند که آنچه کرده‌اند حماقتی بیش نبوده و شیرینی ناشی از فداکاری‌هایی که از فطرت‌های پاک سرچشمه می‌ِگیرد با سرزنش اطرافیان در کام آنان به تلخی تبدیل شود؟


و آیا مسوولین ما به آنچه که از آن به عنوان ارزش‌گذاری به رفتارهای انسان‌دوستانه یاد می‌‌کنند باور ندارند و هرچه هست به گرفتن ژست‌های تبلغیاتی و حرف‌های دهان پرکن زدن خلاصه می‌شود؟

و آیا مردم این شهر که همگی به محض شنیدن وصف انسان‌های از جان گذشته و فداکار به یاد کسانی همچون حسین فهمیده و ریزعلی خواجوی که در زمان خود بزرگترین فداکاری‌ها را به نمایش گذاشتند می‌افتند،  نباید از جوانی یاد کنند که شاید همسایه آنها باشد و اکنون مجبور به پرداخت تاوان شجاعت خود زیر سقف یک خانه اجاره‌ای است و بار شرمندگی از همسر و فرزندان را نیز در کنار تحمل درد و سوزش زخمی که سر التیام یافتن ندارد به دوش می‌کشد.

و آیا اگر نگوییم تمام مردم این شهر بلکه آنانی که در زمان حادثه در پمپ بنزین حضور داشتند، مدیر پمپ بنزین، راننده پراید و ساکنین خانه‌های اطراف، جان خود را به این جوان ساده و سخت‌کوش مدیون نبوده و موظف به پیگیری وضعیت او نیستند؟

و آیا مسوولین این استان صنعتی، هم بواسطه همنوع‌دوستی و هم بواسطه ادای وظیفه، موظف به پیگیری وضعیت سلامتی کسی که مانع از بروز یک فاجعه بزرگ انسانی و داغدار شدن ده‌ها خانواده و ایراد میزان متنابهی خسارت مالی به بیت‌المال و اموال شخصی مردم شده است نیستند؟

و آیا صدور بی‌برنامه و بدون نظارت مجوز برای فعالیت واحدهایی همچون جایگاه‌های سوخت که هر لحظه با خطراتی همچون آتش‌سوزی و انفجار مواجه هستند در مناطق پررفت و آمد شهری کاری مسوولانه و منطبق بر استانداردهای فعالیتی اینگونه مراکز است و اگر اینگونه است چه کسی مسوولیت خسارات جانی و مالی ناشی از حوادثی را برعهده می‌گیرد که در این اماکن اتفاق می‌افتد، هرچند نگاهی کوتاه به شرایط امید محمدی نشانگر این مهم است که کسی تاکنون در قبال این مورد مسوولیتی احساس نکرده است.

و آیا ما که رفتار غیرانسانی را در رسانه‌های مختلف و به اشکال متفاوت و با شعارهای زیبا محکوم می‌کنیم به همان اندازه در میدان عمل به گفته‌های خود باور داشته و عمل می‌کنیم؟

و آیا مشاهده بی‌مهری نسبت به وی و عواقبی که چنین اقدامی برای فرد در پی دارد روحیه فداکاری و توجه به همنوع را در جوانان ما از بین نخواهد برد؟

و هزاران آیا و اما و اگر دیگر و در آخر، این سوال تکراری که آیا تنهایی، درد و سرزنش، پاداش درخور و مناسبی برای چنین اقدام متهورانه و فداکارانه‌ای است؟

خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در راستای اجرای رسالت خبری خود اقدام به تهیه گزارش از وضعیت زندگی و روزگار پردرد و رنج این جوان فداکار کرده است تا ضمن یادآوری حادثه مذکور در اذهان مردم و مسوولین و روایت فداکاری این جوان، علاوه براینکه شاید دریچه‌ای از امید کمک به این خانواده را بگشاید، تلنگری هرچند کوچک به دیوارهای بلند فراموشی مسوولین زده و این نکته بسیار مهم را گوشزد کند که ‌ی تفاوتی نسبت به رفتارهای اینچنین فداکارانه و انسان‌های اینچنین از جان گذشته، خطر از بین رفتن انگیزه کمک به دیگران و ‌ی تفاوت شدن مردم نسبت به سرنوشت همشهریان را در این دنیای پر از تلاطم و طوفان به دنبال خواهد داشت که این مسئله نیز خود تشدیدکننده بحران‌های بزرگی است که مسولین فرهنگی و اجتماعی ما هم‌اکنون برای برطرف کردن آن جلسات پی درپی برگزار کرده و همایش‌های گوناگون ترتیب می‌دهند. 

۱ نظر:

امید گفت...

خدا این جوان را خیر بده کار بزرگی کرده خیلی بزرگ نمیدونم من اگه جایش بودم شاید پا به فرار می زاشتم شایدم همین کار را می کردم به هر حال جای تقدیر داره