۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

«نامه ای در تقبیح صدا و سیمای اراک»


وبلاگ «برج شیشه(اراک)»: چند ماه پیش و در نامه ای اعتراض آمیز از مدیریت صدا و سیمای اراک خواستیم در کردار و گفتار آن رسانه محترم نسبت به اراک و اراکی ها تجدید نظر فرمایند و حتی الامکان از حجم توهینها و بی احترامی ها بکاهند. در این مدت اصلاح و بهبودی در کرد و کار ایشان به چشم نیامد. از همین رو بهتر دیدیم که این نامه را در معرض قضاوت شما همشهری گرامی قرار دهیم. نسخه ای از این نامه را به نشریات محلی نیز ارسال کرده ایم. به امید روزی که همگان ادب و احترام بایسته و شایسته شهروندی را بیاموزند و به کار گیرند ...
... مدیریت محترم و فرهیخته صدا و سیمای استان مرکزی

با سلام؛
بی مقدمه خدمتتان عرض می کنیم که در سازمان تحت نظارت شما نسبت به شهر عزیزمان جفاهای بسیاری روا داشته می شود. شما به عنوان مدیر آن مجموعه، یا از عملکرد زیردستانتان آگاهید یا ناآگاه.

آگاهی شما نشانِ موافقت جنابعالی با حجم توهینها و تحقیرهایی است که نسبت به شهرمان صورت می گیرد. چنین مبادا! اگر نیز از بی ادبیهای رایج در رسانه تحت مدیریتتان ناآگاهید، توصیه می کنیم یک شب در برنامه های تلویزیون نازنین یا یک روز در برنامه های رادیوی گرامیِ آفتاب تأمل فرمایید؛ دیر زمانی نخواهد گذشت تا دریابید شهرمان صدمات فراوانی از جانب آن رسانه نارسا متحمل می شود. دوستانی که در مجموعه شبکه آفتاب به فعالیت می پردازند، ظاهراً عشق و عرقی به اراک ندارند. اساساً فلسفه وجودی صدا و سیمای هر منطقه ای، نمایاندن و بروز تواناییهای فرهنگی و یاری رساندن به توسعه فرهنگی آن منطقه است.

در تمامی تلویزیونها و رادیوهای بومی، بر قابلیتهای فرهنگی استان یا شهرستان متبوع تأکید می شود. اگر چنین رسالتی تحقق نیابد، شکل گیری این رسانه بومی از اساس، جدّ و جهدی بیهوده خواهد بود. حال آیا شبکه محترم آفتاب در این راه توفیقی یافته است؟ آیا اساساً چنین هدفی را دنبال می کند؟ اصلاً آیا شخص شما ـ یا مجموعه فعالان صدا و سیما ـ به این شهر علاقمندید یا از آن بیزارید؟ بگذارید پاسخ تمام این پرسشها را نه از سویدای وجود شما، که از لابلای گفتار و کردار تلویزیونیها و رادیوییهای شهرمان دریابیم.

ما به درون ذهن شما و دیگر دوستان راه نداریم. شاید شما حقیقتاً دوستدار این شهر باشید، اما قطعاً شیوه سلوک با آن را نمی دانید. به هر روی نحوه برخورد دوستان با این شهر یا همشهریان، بسیار دور از انصاف بوده است. اگر موافق باشید، برخی از مصادیق این امر را به حضورتان عرض می کنیم: در یکی از برنامه های شبانه سیما، انسانی ابله، ساده لوح و ندانم کار، نماینده مردمانی فرهیخته و فرهنگی قرار می گیرد. از کجا می توان دریافت که این شخص نماینده مردم اراک است؟ از لهجه نامبارکی که دستاویزی مناسب برای تمسخر این مردم فراهم می آورد. گویی دوستان از تمام فرهنگ این شهر، فقط همین لهجه را می شناسند.

حتی عنوان برنامه که "شو نشینی" است و توسط هنرمندانی بی هنر اداره و اراده می شود، مبین همین بی ادبیها تواند بود. در یک برنامه خانوادگی رادیو نیز زن و شوهری سفیه با همین لهجه نطق می کنند. ظاهراً هر اندازه این زوج نامیمون در انتقال بلاهت از طریق این لهجه ساختگی بیشتر توفیق یابند، پسندیده تر خواهد بود!

می دانیم که احتمالاً فهم این مطلب که طرح لهجه اصطلاحاً اراکی چه عیبی دارد، چندان آسان نیست.

اما امیدواریم توضیح ذیل در این راه به شما کمک رساند: شاید لهجه هر شهری را جزئی از فرهنگ آن شهر بدانید. اما میان لهجه موسوم به "اراکی" و سایر لهجه ها تفاوتی بنیادین در کارست؛ لهجه مردمان دیگر شهرها عموماً با صفات "شیرین" و "دوست داشتنی" و ... شناخته می شود و بسیاری از آن مردمان بر حفظ لهجه خویش تأکید می ورزند. اما اراک وضع و حالی دیگر دارد؛ از قضا خیل کثیری که با فرهنگ این شهر و مردمانش دشمنی دارند، عمدتاً به تمسخر این لهجه می پردازند.

بدینسان عنصری که می تواند به فرهنگ سازی کمک رساند، به ابزاری مناسب برای فرهنگ سوزی بدل می شود. صدا و سیما نیز با برنامه های آنچنانیش در این جرم و جفا شریک بوده و هست. وانگهی آنچه از طریق این لهجه منتقل می شود، سخنانی حکیمانه و بزرگمنشانه نیست. در صدا و سیمای تحت مدیریت شما کسانی که با این لهجه سخن می گویند و مثلاً شیرین زبانی می کنند، چیزی بیش از مهملات به زبان نمی آورند. روشن است که لهجه به قول شما "اراکی" مصداق بلاهت و حماقت محسوب می شود! تمام سخن ما آن است که باید شرایط این شهر را بشناسید و در صورت لزوم مشاورانی بی غرض و اراک دوست در اختیار بگیرید.

مصداقی دیگر از جفاکاری و بی حرمتی صدا و سیمای محترم: گزارشگر این شبکه با اشخاصی از شهرهای دیگر ـ که در اراک اقامت دارند و از برکت این شهر نان می خورند ـ به گفتگو می پردازد. گزارشگر ناآگاه ما، از اشخاص مذکور می پرسد که اراک چه اندازه تا رسیدن به استانداردهای شهر شما فاصله دارد!!! طرف مصاحبه بادی به غبغب می اندازد و چنین پاسخ می گوید: "حالا حالاها فاصله دارد!" گیریم که حقیقتاً اراک چنین وضعیتی داشته باشد. آیا نفسِ پرسش این گزارشگر، تخریبی و ناشی از خاکساری و خاک بر سری نیست؟

چرا این اندازه نسبت به مردمان دیگر شهرها گردن کج می کنیم و ایشان را معیار می دانیم؟ تا به کی می خواهیم در مقابل بی ادبیهای این جماعت لب فرو ببندیم و مؤید نگاه ناپاکشان باشیم؟ خود را دریابیم! این دوستان، عمدتاً (و نه همگی) میهمانانی سفره خالی کن و ناسپاسند که تنها فحش و نفرینشان به این شهر می رسد. مصداق نمک خوردن و نمکدان شکستن، ایشانند. حال صدا و سیمای استان ما، به جای آنکه آداب ادب را به دیگرانِ نااهل بیاموزد، با ایشان دست در یک کاسه می کند و حق این شهر را خوب به جای می آورد!

گزارشگری دیگر درباره طرحهای عمرانی شهر از همشهریان سؤال می کند. می توانی حدس بزنی که در لابلای پاسخها چه خواهی شنید. چشم داری که مسؤولان محترم صدا و سیما، توهینهایی را که احیاناً از دهان این و آن به زبان می آید، به قول خودمان سانسور کنند. انتظاری بیهوده می کشی، چرا که ناگهان از جوانی رعنا و رشید، اما بی مایه، چنین می شنوی:"این طرحها خوبند. اراک قبلاً روستا بود، الآن کمی به شهر شبیه شده است!" می مانی که چگونه حتی هنگامی که سخن از سازندگی است، این شهر نصیبی جز دشنام و دهن کجی ندارد! صدا و سیما این توهین و تحقیر یا امثال آن را علنی و به قول خودش رسانه ای می کند.

اشتباه نگیرید آقای مدیر! نمی‌گوییم نقایص و معایب بازگو نشوند، می گوییم انتقاد و سعی در اصلاح با توهین و تمسخر تفاوت دارد. صدا و سیما رسانه ای گسترده است با مخاطبانی فراوان که می تواند تأثیری عظیم در ذهنیت همشهریان داشته باشد. برخی از دوستداران اراک زحماتی فراوان می‌کشند تا نگرش مردمان را نسبت به اراک بهبود بخشند. اما ممکن است شما با پخش نمایشی ابلهانه، سخیف و توهین آمیز درباره زادبوم عزیزمان، به یکباره تمام آن زحمات را بر باد دهید. یک کلام، ختم کلام؛ جناب مدیر! فرهنگ سازی دیگر است و فرهنگ سوزی دیگر! به اراک کمک کنید تا زخمهایش التیام یابند. دشمن جانش نباشید. اراک را دوست بدارید. باید دوست بدارید! توهین و تخریب موقوف! درود بر اراک!

با احترام
برج شیشه 

هیچ نظری موجود نیست: